خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

خاطرات 28

يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۴۴ ب.ظ

یه روز رفتم برای خواهرم خیار سالادی بگیرم داشتم را میرفتم تو فکر بود که رسدم در مغازه رفتم تو به مغازه دار گفتم آقا سیار خالادی داری یهو دیدم طرف چشاش گرد شد یه پیرزن اونجا بود اونم چشاش گرد شد به مغازه دار گفت پسرم این سیار خالادی چیه بعد طرف گفت مادر جان منظورش خیار سالادیه پیرزنه یه نگاه به من کرد یه کلیه ای تکون داد منم همونجا آب شدم رفتم تو زمین از خیار خریدنم منصرف شدم فرار کردم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۲۳
Amir70

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی