خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

گرگه میره درخونه شنگول منگول زنگ می زنه:
_منم منم مادرتون...
شنگول:مادر ما دوساله فوت کرده شوخی مادر نکن
_خدا بیامرزش شرمنده نمیدونستم,خب منم منم پدرتون...
شنگول:آخه اسکل کدوم داستان در مورد بابای ما خوندی؟بچه که بودیم زن گرفت رفت داخله خارج مارو تنها گذاشت.
_عجب نامردیه,خب منم منم عموتون؟
*عموم که پارسال رفت زیر 18 چرخ کتلت شد.
_ای بابا,خب منم منم داییتون؟
*اونم که معتاد شده بود شیشه میزد از تو جوب پیداش کردیم مرد.
_منگول و حپه انگور نیستن؟
*حپه که دانشگاه نیوکمپ مسی بارسلون قبول شد فرار بزها شد رفت خارجه خارج,منگولم
که شوهرش گاوه اصلا با ما رفت و آمد نداره,منم که شوهرم تزریقی بود ازش ایدز گرفتم,بذار درو باز کنم بیای تو حالا دم در بده بیا ی نون و علفی چیزی پیدا می شه خونمون.
_نه مرسی باید برم واقعا متاسفم,کمکی از دست من برنمیاد؟
*نه به تو ربطی نداره, فقط برو
_ما نفتیم خودااافیظ
*بچه آ اسکل باورش شد رفت دیگ نترسید,نقشمون گرفت.
اگ بی مزس ببقشید دیگ,تخیلم تا اینجا می رسید!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۵۵
Amir70

مهدکودک ما دهه هفتادیا:مربی:اینجا بذارم گربه میبره؟بچه ها:نمیبره نمیبره
مهدکودک دهه هشتادیا:اینجا بذارم گربه می بره؟
نه ناموسن نه ناموسن
""دهه نودیا:بووووووووووووووووووووووق(مراقب فرزندان خود در فضای مجازی باشید,وزارت ورزش و جوانان,ایرانسل شما رو به دیدن ادامه برنامه دعوت میکند هیچ کس هم تنها نیست,ییییییی برنامه ببینید,دست جیغ هوراااااا) شمام بیکاریدا تا آخر میخونید
یکی منو از برق بکشه

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۷
Amir70

نقد و بررسی شعرهای دهه هفتادیا:
اتل متل توتوله(احتمالا منظور شاعر سه برادر مثل شنگول و منگول و هپه انگورن)
گاو حسن چجوره؟(احتمالا شاعر دکترم تشریف داشتن)
نه شیر داره نه پستون(تو جنگ با هندستون از دست داده به نظرم)
شیرشو بردن هندستون(دیدید گفتم)
اسمشو بذار انقزی(انقزی کلای قرمز فکر کنم)
دلار کلاش قرمزی(قرمزی مجاز از خونی)
بابام بهم عیدی داد(ببخشید اشتباه شد)
آچین و واشین ی پاشو بچین(آچین و واشین فرشته های هندی اند که شاعر طلب شفای گاو حسن رو ازشون خواسته که ی پاشو بخوبه)
توضیح:یک زن کردی بستون هم از منابع کنکور 92 حذف شده.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۵
Amir70

پریشب عصبی(اسبی نخونیدا من املام خوبه) بودم رفتم اتاقم موهامو اوتو بکشم(الان فهمیدیدمنم مو دارم کچل نیستم و اوتو مو دارم از اینا که باهاش میشه اوتو کشید) که چشم به ی پشه خورد,بهم گفت چطوری عمو امیر?گفتم مگه من با تو شوخی دارم؟تافتو زدم رو کلش...داد زد باباااااا که یهو داداشم پرید تو اتاق....خلاصه تو بغلش جون داد و فهمیدم برادرزادمو کشتم و کلی عذاب وجدان گرفتم....(راستی تافت هم دارم چون دیدم دقت نگردید وظیفم بود بگم)
صبح رفتیم پرپششگاه(پرورشگاه پشه ها)دیدیم همشون بزرگن خوشمون نیومد از هیچکدومشون. فرداش رفتیم خونخوارگاه(شیرخوارگاه پشه ها)ی پشه رو به فرزندی پذیرفتیم.
دیشب برادرزادم همون پشه اومد به خوابم گفت:عذاب وجدان نگیر من حلالت کردم برو و دستاشو بگیر من حلالت کردم....
خدایا این توهمات رو از من نگیر که بچه های دانشگاه خودکشی نکنن.(الان یعنی منم دانشگاه میرم بابا خودتون بگیرید دیگ اه)

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۳
Amir70

(‏توجه‏)‏
بابام عادت داشت هر وقت براش اس میومد صدام میکرد میگفت امیر بیا اینو بخون برام،منم حرصم میگرفت چون تابلو بود الکی میگه،منم به فکر این بودم که ترکش بدم اینا مجرم نیستن مریضن.
ی روز که کلی مهمون داشتیم:
بابام:امیر پسرم بیا این پیامک رو بخون
منم با صدای بلند:رضا شب داری میای خونه ی بسته مای بی بی بخر!‏
یهو کل مهمونا ترکیدن از خنده
چشای بابام قبل از مشت مامانم تو صورتش:‏(‏0.0)
چشای بابام بعد از مشت مامانم؟(‏o.x)
چشای من بعد از رفتن مهمونا:‏(‏x.x)
هیچی دیگ الان دارم با خط بریل تایپ میکنم براتون!عوضش بابام علاوه بر اس ام اس،فتوشاپ،کار با اینترنت هم یاد گرفته

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۵
Amir70

توروخدااگه قصدازدواج داری بهم بگوخودم میخوامت التماست میکنم چراحرف نمیزنی باهام? هرموقع میبینمت ساکتی چرا؟زود باش تا مامانم نیومده ی چیز بگو
‏(مکالمه ی پسرخاله ی گودزیلای۶سالم با مانکن داخل مغازه‏)‏

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۳
Amir70

یکی از نشانه های ادبم اینه که وقتی با بابام حرفم میشه هیچی بش نمیگم وایمیستم هرچی دلش خواست بم میگه و بعد از اینکه حرفاش تموم شد میرم از خونه بیرون و درو محکم می بندم.بابام:" پدر سگ" میخوای بری خب برو دررو چرا محکم می بندی؟ی ساعت بعد میام جلو در زنگ درمونو هی میزنم و قایم می شم.بابام سرشو از پنجره آورده بیرون داد میزنه:کدوم" بی پدری" هی میاد ز میزنه و در میره؟خلاصه احترام پدر واجبه و نباید تو روی پدر وایساد،اینا دست خودشون نیست،با اینا نباید مثل مجرم رفتار کرد،اینا هیچی تودلشون نیست هر چی هست تو کمربندشونه که مثل ذرت مکزیکی تو برف میچسبه

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۲
Amir70

سیبیل بابام بچرخه اگه دروغ بگم!دیروز تو ایستگامترو طالقانی بودم داشتم از دانشگاه برمیگشتم تو فکر وخیال تیکه های اون روز کلاس حسابداری بودم که دیدم دوتا دختر اونورتر وایسادن دارن بهم میخندن!نگو منم حواسم نیس دارم زوری بلیط اعتباری رو از تو ااون سوراخ رد میکنم!هیچی دیگ اومدم درستش کنم زل زدم تو چششون و قه قه مثه دیونه ها خندیدم بعدش انگشتمو گذاشتم رو لبم شروع کردم: بیل بیل بیل بیل دختره:آخی بیچاره دیوونه بود کاش بش نمیخندیدیم،چقدم خوش تیپه اصلا بش نمیاد!خداروشکر خطر رفع شد سوتی حساب نشد

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۰۹
Amir70

ی دوس دخترم نداریم جلومون بخوره زمین کلی بش بخندیم بعد دودیقه بعد گوشیمونو(ترجیحا1100)بندازیم زمین و کلی قربون صدقش بریم,ای حالی بده

میدونم میدونم دیونم نمیخواد بگین...


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۰۶
Amir70

یکی از فانتزیام اینه بغل ی بادجه تلفن وایسم تا ی خانوم اومد بغلم بگم:همین که گفتم یا بیست میلیونو میارید یا دیگ بچتونو زنده نمیبینید,بعدش تلفنو محکم بکوبم و رد شدنی ی زیر چشی به بچه اون خانومه نگاه کنم.یعنی به آرزوم میرسم؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۰۳
Amir70

اعصابم خورده میخام پاچه یکی رو بگیرم پس سگ درونم زندس!
صبحونه ی عسل کامل میخورم,خرس درونم هم زندس!
میرم اتاق یادم میره چی میخاستم,اسکل درونم هم زندس!
مگسو رو هوا میزنم,قورباغه درونم هم زندس!
چمن میبینم میکنمش,بز درونم هم زندس!و....کلا باغ وحشیم به تنهایی!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۰۱
Amir70