خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

آقا من دیروز یه امتحان داشتم که هیچی بلد نبودم ،معلم این امتحانه هم خیلی سخت گیره و اگه امتحانو خوب ندی باید کل جزوه رو بنویسی ... هیچی دیگه منم گفتم چیکار کنم چیکار نکنم برگشتم یه نامه پشت برگه نوشتم که اولش با کمال احترام و غرور شروع شد که اولش به صورت"با عرض سلام و خسته نباشید..."شروع شد و در انتها به " استاد گ...ه خوردم ،استاد گ...ی خوردم "ختم شد و اینک من دارم در کمال آزادی برای شما پست می گذارم و رفقا دارن جزوه هاشونو می نویسن...






خیی استادش عوضی بود خب چکار میکردم ههههههههههههه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۱
Amir70

مورد داشتیم دختره روز اول دانشگاه رفته ب مسئول آموزش گفته...!
.
.
.
.
.
.
من می خوام مسئول آبخوری باشم...!
نخند عاغا؛ حس مسئولیت داره؛ مسئولیت؛ میفهمی...!؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۲۶
Amir70

از سبک سوالایی که دخترا تو گوگل تایپ می کنن میشه فهمید که دنبال جواب نیستن، می خوان گوگل باهاشون همدردی کنه!

مثلاً اگه تایپ می کنن:
"من هارد دیسک اکسترنالم رو که وصل می کنم به لپ تاپ قرمزم اون چراغ سبزش دیگه روشن نمی شه! "

و توقع دارن گوگل جواب بده:
"الهی بمیرمممم، چرا خبببببب؟!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۲۵
Amir70

عاغا ما دوم دبیرستان بودیم امتحان ریاضی داشتیم امتحان خییییییلی سخت بود.یهو یکی از بچه ها گفت : آقا شما خودت میتونی اینو حل کنی.
معلممون هم کاملا شیک و مجلسی گفت آره خودم اینا رو حل کردم شدم 12
قیافه همکلاسی ها O_O
اینم از معلم نابغمون ^_^

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۲۰
Amir70

واقعا از این پسرا که دخترا رو بخاطر هوس میخواند متنفرم
عشق باید واقعی باشه، پاک باشه ، هدف داشته باشه
مثلا خودِ من، به شخصه زنمو بخاطر کسری خدمت میخوام :|
هم واقعیه هم پاکه هم هدف داره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۱۶
Amir70

خارجکی ینی چی؟؟؟

.
.
.
.
.
.
دختری که با جکی جان نسبت خواهری دارد...!!! :|
نـــــــــه انصافـــا میدونستین!!! :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۱۶
Amir70

تو بیمارستان بودم داشتن پانسمان پسرخالمو عوض میکردن منم اونجا بودم
دکتر گفت برو ی گاز از پرستار بگیر بیا منم تعجب کردم گفتم واقعا؟؟؟اونم گفت اره گفتم اگه نداد گفت بگو دکتر گفته...
منم خب رفتم پرستارو گاز گرفتم..............................
بیچاره ی ماه لپش کبود بود
به من چه خب دکتر خودش گفت

خو به من چهع نگفت گاز استریل که گفت گاز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۱۴
Amir70

مودداشتیم پسره رفته خواستگاری
خواسته سرصحبتوبابابای عروس باز کنه
.
.
.
.
.
گفته هنوزشیرحمومتون چکه میکنه


بابای عروس :@_@


عروس ^_^


داماد ^_^


مادر زن جان @_@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۱۰
Amir70

زنه با ماشین زد بهم؛بادوچرخه پخش خیابون شدم؛از ماشین اومده پایین،به نظر شما چی بگه،خوبه؟
بعد از اندکی تفکر گفت: برم برات ساندیس بخرم!!!!
من:|
آسفالتای خیابون:))
طرف15سال ازم بزرگ تر بود؛بنده خدا فک میکرد من همون عشقشم که تو دانشگاه میخورم بهش جزوه هاش بریزه زمین؛(خودمونیمو خوشگلی دردسر داره!)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۰۸
Amir70

اصلا تازگیااا استاد سوتی شدم :D
یه دفترچه حساب بانکی از کمدم پیدا کردم دیدم 200 هزار تومن پول دارم تو حسابم
منم پول لازم بودم خوشحال و شاد و خندان بدو بدو رفتم بانک :D
متصدی بانک میگه چه قدر میخواین برداشت کنین ؟
میگم 200 تومن
گفت دفترچه رو اشتباه آوردی این 20 تومن توش داره =))
خداییش خیلی مرد بود که به روم نیاوورد :D
دیگه هیچ وقت از مسیر اون بانک هم رد نمیشم :D
قیافه من *-*
قیافه ایشون ^-^

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۰۷
Amir70

چند روز پیش تو اخبار میگفت :

هرکس ازدواج کنه ۳ ماه از خدمت سربازیش کم می‌شه

به ازای هر فرزند هم ۳ ماه کم می‌شه

به یه خانوم خوشکل واسه ازدواج که ۶ تا بچه گوگول مگولی هم بیاره ،

واسه معاف شدن از خدمت سربازی نیازمندم

معاف که شدم در کنار هم با خوبی‌ و خوشی‌ زندگی‌ می‌کنیم

اگه هم نخواستی که طلاق میگیریم دیگه

یه چند تا شرط دیگه هم دارم بعد توافق اولیه میگم ...


راستی از اون زنا نباشه موقع طلاق داد بزنه من طلاق نمیخوام همسرمو دوست دارم من از اونا بدم میاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۰۵
Amir70

خاهرم برگشته ب بچش میگه آخرش تو منو میکشی با این وض مشق نوشتنت....

گودزیلام گف...دفه آخرت باشه این حرفو میزنیا...تو هنوز وصیت نامتو ننوشتی



ینی عشق موج میزنه تو خونواده ما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
Amir70

عکس العمل دختر پسرا هنگام دیدن عکس دوستشون:
دخترا:
چیزی ک ب زبون میارن: وای عزیزم چ قد نایس شدی جیگر شدی
چیزی ک تو ذهنشون میگن: ٱه این ایکبیری بازم عکس انداخت دماغ گنده
پسرا:
چیزی ک ب زبون میارن: نکبت تو خجالت نمیکشی عکس میندازی با این قیافت شبیه قالپاق ماشینه
چیزی ک تو ذهنشون میگن: ناموسا چ قد خوب افتاده ایول



باز میگن پسرا ادم نیستن  بابا خودتون ادم نیستین اگه دقت کنید ههههههههههه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۰۰
Amir70

به خواهر زادم میگم علم بهتر است یا ثروت؟؟؟ میگه یه دایی  خل و چل داشته باشی که راه به راه بهش بخندی از جفتشم بهتره @_@


به جانه خوم اخر خودمو میکشم @_@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۵۷
Amir70

خواهرم یه گودزیلا داره 4 سالشه خیلی بد دهنه زیاد فحش میده.یه روز گفتم بهش که اگه دیگه فحش نده میبرمش هر چی خوراکی دوست داره براش میخرم گفت باشه دایی.خلاصه 1 ساعت بعد داشتیم میرفتیم سوپری که به وعدم عمل کنم و خوشحال از اینکه قدم بزرگی برای خواهر و خانواده دارم انجام میدم که خواهرم گفت فقط پفک براش نگیر برای گلوش خوب نیست(سرماخورده بود) گفتم باشه و رفتیم اونجا بهش گفتم هر چی دوست داری بردار اونم رفت از آدامس و شکلاتو کیک گرفته تا رانی و بستنی و لواشک بعد گذاشتم رو میز یارو بهش گفتم چقد شد داداش که دیدم پفک هم برداشته به گودزیلا گفتم اون پفکو بزار سر جاش گفت نه میخوام گفتم بد مزست گفت خیلی هم خوشمزست خلاصه ما هر چی گفتیم اون گفت میخوامش که گفتم اصلا عمو (فروشنده هه) میگه فروشی نیست گفت عمو گو...ه خورده عمو خره کی باشه ؟؟؟
من !
عمو فروشنده!
اساتید ادبیات!
دوستان و آشنایان و کسبه محل !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۵۵
Amir70

به مامانم میگم :شام چی داریم؟
میگه :آنچه گذشت...!
میگم :غذای جدیده؟
میگه :آره...
میگم :خوحالاچیاداره توش، واسه سلامتی خوبه؟
میگه :هرچی تواین هفته پختمو کوفت نکردی قاطی کردم دوتا تخمرغم زدم و مث کتلت سرخش کردم!
اگه اینم کوفت نکنی فرداشب پس ازسالها داریم..
:/ :/ :/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۵۳
Amir70

موقع امتحانا بود و ما وارد سالن شدیم هنوز همه مراقبا نیومده بودنددوستم رفت پیش یه خانمی که فکر می کرد دانشجو هه رفت پیشش گف میدونی مراقب چه خرییه؟بعد خانمه از زیر مقنعه اش کارتشو در اورد گف منم. اون لحظه دوستم خیلی ریلکس گفت:از دیدنتون خوشبختم
دیگه بعد امتحان دوستمو ندیدم فک کنم رفته با خره آشنا شه!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۵۰
Amir70

یک بار به برادرم گفتم:
برو نگاه نتیجه امتحاناتم بکن
اگه یک درس افتادم بگو (محمد بهت سلام میرسونه)
و اگه دو تا درس بود بگو (محمدان بهت سلام میرسونن)
طوری که بابامون متوجه نشه.
برادرم رفت نمره ها رو دید وقتی که بر گشت گفت:
(جمیع امت محمد و ال محمد بهت سلام میرسونن)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۴۸
Amir70

بسکتبال کره جنوبی برد ولی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
طلا مال نقی بود تو مشتش بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۴۵
Amir70

ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﮔﻮﮔﻞ ﺳﺮﭺ ﮐﺮﺩﻩ ...
.
.
" ﺁﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ "
o_0
ﮔﻮﮔﻞ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﺷﻮ ﯾﻪ ﻫﻔﺘﺲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻫﺎﻭﺍﯾﯽ
ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻋﺼﺎﺑﺸﻮﻥ ﺁﺭﻭﻡ ﺷﻪ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۴۳
Amir70

خیلی ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﯾﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺎﺷﻢ,ﯾﮑﯽ ﺑﯿﺎﺩ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﻟﺤﺎﻑ ﺑﮑﺸﻪ ﻻﻣــــﭗ ﻭﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﻪ ﺩﺭ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺑﺒﻨﺪﻩ
.
.
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﺍ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ
ﻭﺟﻮﺩﺩﺍﺭﻩ ..

ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ...
ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﮐﻮﻟﺮ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻻﻣــــﭗ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺩﺭ ﻭ ﺑﺎﺯ
ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﻣﯿﺮﻩ ...
ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ
ﻣﯿﮑﻨﻦ ..
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻣﯿﺎﺩ, ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺷﺎﺭﮊﺭ ﻭ ﺑﺒﺮﻩ..!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۴۰
Amir70

انقده بدم میاد......انقده بدم میاد از این آدمایی که تازه نامزد کردن بعد دیگه هر جا میرن تو یه بشقاب با هم غذا میخورن.... -_-

من نمیدونم کجای قرآن نوشته باید از این کارا کنن O_o

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۵:۰۳
Amir70

اعتراف میکنم وقتی که شیش سالم بود جیش کردم داخل ساندیس ودادم به یه نفر که بخوره اونم تا تهشوخورد تنها اعتراضشم این بود که چرا ساندیسش گرمه!!!!
کثافتم خودتی بخدا الان که یادش میفتم عذاب وجدان میگیرم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۴:۵۹
Amir70

عاقا دیشب خواب بودم که یهو تو حالت خواب و بیدار احساس کردم نمیتونم نفس بکشم سرفه م گرفته بود شدید از خواب پریدم
داد زدم یکی به دادم برسه،مامانم اومد بالا سرم گفت چته ذلیل مرده منم گفتم مامان نمیتونم نفس بکشم گفت ای وای خاک به سرم بابامو صدازد بابام اومد گفت من میرم ماشینو روشن کنم ببریمش درمانگاه
داداشمم گفت بابا ولش کن باک بنزین خالی میشه باید دوباره پرش کنی تو این بنزین گرونی^__^
مامانمم گفت اخ اخ راست میگه بنزین گرون شده^_^
بابامم کاملا قانع شد و لباسشو دراورد و رفت خوابید:|
و منم همچنان در حال سرفه کردن :|
واقعا همه رفتن خوابیدن:/
ینی پدر مادر واقعی من کجان:(

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۳ ، ۰۷:۱۴
Amir70

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺳﺎﻋﺖ ۸ ﺻﺒﺢ ﮐﻼﺱ

ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ؛ ﻣﻨﻢ ﺧﻤﯿﺎﺯﻩ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ،

ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺩﻫﻨﻢ ﯾﮏ ﻣﺘﺮﯼ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ...

.

.

ﺍﺳﺘﺎﺩﻣﻮﻥ ﮔﻔﺖ : ﭼﯿﻪ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻣﯿﺎﺩ؟ .

.

.

ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﺟﺪﯾﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻔﺘﻢ : ﻧﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ

ﺑﺨﻮﺭﻣﺖ |:|:|:|:|:|:|:|:

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۸
Amir70

با سگم عکس گرفتم گذاشتمش توفیسبوک . پسر خالمم زیر عکسم نوشته کدوم تویی؟!؟.

:| چرا من از هیچکی شانس نیاوردم عاخه! :|

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۸
Amir70

به فرزندان خود

.

.

.

.

هیچی نیاموزید بزنید تو سرشون!

فردا پس فردا شاخ میشن براتون!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۷
Amir70

بچه خواهرم ۶ سالشه خورده بود زمین گفتم بیا بوسش کنم خوب شه ، برگشته میگه : نمیخوام؛ توی زندگی زخم هایى هست که فقط یه نفر خاص باید بوسش کنه تا خوب بشه !!! من سن این بودم  تو یخچال دنبال اون یارویی میگشتم که وقتی در یخچالو میبندیم لامپشو خاموش میکنه!!!!!!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۵
Amir70

اعتراف میکنم یه بار رفتیم مشهد شب بود و تو خیابون مشغول خرید بودیم که من گم شدم یه ایستگاه پلیس همونجا بود رفتم گفتم گم شدم بعد از پنجره اونجا بابامو دیدم از ترس اینکه بزنتم از یه ور دیگه رفتم اونم صدام کرد و یه پس گردنی بهم زد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۱۳
Amir70

امروز صبح که از خواب بیدار شدم،همه چیز رنگ تازه به خود گرفته بود،همه چیز را با رنگی متفاوت میدیدم…


هیچی دیگه رفتم دکتر،گفت کور رنگی گرفتی بدبخت!ولی دارو داد الان بهترم!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۹
Amir70