خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

خاطرات خنده دار 0009

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۲۲ ق.ظ

به کله کچل بابام قسم دروغ نمیگم
دوران دبیرستان ی روز داشتن مدیر و ناظما گوشیا رو میگرفتن ز اول و دوم بچه های سوم ریاضی و تجربی رو گشتن ز آخر نوبت ما انسانیا بود.منم کرم درونم یهو زنده شد به یکی از بچه های دوم که ورزش داشتن گفتم دیدی هر وقت ناظما اومدن تو کلاس دو دیقه بعد ی زنگ به من بزن کاریت نباشه.خلاصه ز سوم شد رفتم به معلممون گفتم گوشیمو میذاری تو جیبت الان میخان بگیرن؟خلاصه از رو رفاقت گذاشت و ناظما اومدن واسه گشتن...
دودیقه بعد:آهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم...(گوشی من تو جیب معلم در حال زنگ خوردن)
کل کلاس ترکید...بیچاره اگه میگفت گوشی منه خودش خراب میشد,برگشت گفت:آقای ولی پور باز این علی پسرم ز خورم رو عوض کرد..
خب خدا رو شکر امتحانا نهایی بود و خبری از مشروطیت نبود و نمره قبولی 10 اخذ شد ومن شرمنده کرم درونم نشدم..

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۴
Amir70

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی