جدید6
جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۴۷ ب.ظ
بچه بودم(6-7سال) میرفتم این باجحه های تلفن که تو خیابون ها میذارن،مزاحم آتش نشانی و اورژانس میشدم.....همش بهشون فحش میدادم.....خخخخ
یه روز رفتم به آتش نشانی زنگ زدم،تابستون بود تقریبا ساعت 2 ظهر،بعد یه آقاهه گوشی رو برداشت،گفت پسرم الان ظهره،تقریبا همه خوابن،تو هم برو بخواب،خانواده نداری ازت نگهداری بکنن؟
منم گفتم:عمو به خدا من خانواده دارم،پدر دارم،مادر دارم،تازه 3 تا هم داداش دارم......
اون:خب پس عزیزم برو پیش اونا واسه خودت استراحت کن چکار میکنی این وقت ظهر تو خیابون،الان آقا دزده تورو میدزده
من:باشه عمو،الان میرم خونه
اون:سلام منو به پدرت برسون
من:بزرگیتو میرسونم عموجون......خدافظ
دیگه از اون روز به بعد از شعاع 30 متری کیوسک ها رد نشدم:)))
بعله یه همچین پسر مودب و حرف گوش کنی بودم من از بچگی ^ـــــ^
۹۳/۰۶/۲۸