خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

خاطرات خنده دار 0110

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۴۴ ق.ظ

اغا یادتونه بچه بودیم میرفتیم عروسیی ،مهمونیی، حاجی خوری چیزی ور میداشتن به ما غذا جدا میدادن، یعنی غذا بچه و بزرگ جدا بود اخه من بدم میومد بدم میومد (غذا بزرگ دوتا سیخ کوبیده بود و گوجه و چلو غذای بچه یه نصف کف گیر بود با یه سیخ کباب کوچیک)
همیشه هم وقتی از سر سفرشون پا میشدم گشنم بود 
بدتر از همه کیک بود اون که دیگه جیگر ادمو خون می کرد ، اغا ور میداشتن یه تیکه کیک قده کله ما میدادن به این پیرزنا فشار خون داره چربی بالا که اونم یه گوششو می خوردو بقیشو میمالید به هم بعد به ما یه لایه نازک که از این طرفش میشد گل بشقاب رو دید می دادن ای ما میسوختیم می سوختیم که نگو
هنوزم که یادم میوفته جیگرم خون میشه

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۴
Amir70

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی