خاطرات خنده دار0082
عاقایی که شوما باشی دیروز خالم اینا خونه ما بودن بعد خالم رو به گودزیلا کرد و گف: دانــــــیــــــال بیا رو پام بخابونمت !!!
حالا با هزار مصیبت و گرفتاری گودزیلا رو اوردیم که بخابه,مامانش داره واسش لالایی میخونه ؛ بعد برگشته به مامانش میگه:
مَــــمـَـــن هر وقت لالاییت تموم شد بگو بخابم
من:^_^
یهو دیدیم گودزیلا مثل پلنگ جویبار رف گوشی منو اورد پیش مامانش و بهش گف: مامان بیا امیر آهنگ های قشنگی داره, یه آهنگ خوب و ملایم بزار , من بخابم
من:^_^
بعد مامانش آهنگ : تو فرق میکردی واسه من با همه / واسه اینه که میمردم واسه تو (حمید عسگری) . . . . گذاشت و گودزیلا هم خابید
حالا زمان ما که اینجوری نبود که 0_0
ما رو با تهدید قاشق داغ میوردن رو پاشون میزاشتن و دستامونو مثل چی محکم میگرفتن و ما هم در اثر حرکت زیاد سر و گردن چند ساعتی واسه خودمون میرفتیم تو کما همه فک میکردن ما خابیم
والااااااااااع به همین پایه میز عسلیه قسم