خاطرات خنده دار0115
دوستان میخام 2تا نکته رو به عرضتون برسونم ,
اولین نکته) انقد نگید کولر و بابام و ...
خونه ما دقیقا این موضوع برعکسه
بابای من صبح ساعت 5 صبح میره سرکار بعد 8 شب میاد خونه و از وقتی بابام میاد خونه تازه میشه کولر روشن کرد
فک کنید ظهر دقیقا افتاب صاف تو اتاق من و داداشم میتابه بعد اگه دما همینجورش 37-38 درجه ست با این آفتابی که تو اتاق من میتابه دمای اتاقا به +50 درجه بلکه هم بیشتر میرسه ولی از نظر مامان من هوا فوق العاده خوبه
از نظر مامان من همیشه داره باد خنک میاد و اصلا هم هوا گرم نیس و نیازی به روشن کردن کولر نیست تا بابام بیاد اصلا یه وضی داریم ما در حد شکنجه
دومین نکته ) دیروز داشتم با مامانم تو محل میرفتیم به سمت بازار میوه و تره بار بعد من ریش گذاشتم 2تا دختر از بغلمون رد شد و با تیکه به من گف: عزیزم ریشتو بزن تو رو خدا ^_^
من: o_0 مامانم: 0_0 2تا دخترا :^_^ ^_^
من اصلا اینا رو نمیشناختم ناموسا