خاطرات خودم
هفته پیش تو خونه نشسته بودیم
الهام : وای امیر کلاس دیرم شد . این استادم خیلی حساسه هر کس غیبت کنه
حذفه . هر کی دیر بیاد حذفه . دانشجو مهمان رو میشناسه میندازه بیرون
من : نه بابا . اگر من دانشجو مهمان اومدم و نشستم چی ؟
الهام : یه ماه شستن ظرفا با من
من : خخخخ اگر دیر اومدم و نشستم چی ؟
الهام : دو ماه شستن ظرفا با من گل پسر . من برم . دیرم شد بای
امروز پاشدم لباسای مشکی گشاد بابامو کردم موهامو شلخته کردم . یکم خودمو
خاکی کردم رفتم دانشگاشون . نیم ساعت از وقت کلاسشون رفته بود . در زدم
بدون سلام رفتم داخل رو صندلی نشستم
استاد o_0 گل پسر یاد نگرفتی میری جایی اجازه بگیر بعد وارد بشی ؟؟؟ بدون
توجه به حرفاش دفتر و خودکار رو دراوردم شروع کردم به نوشتن .
استاد : آقااااا با شمام لطفا برید بیرون
منم پا شدم اعصبی رفتم دم در رو کردم به استاد . گفتم : من که از همه خوردم
. تو هم روش ،خوب با خورد کردن من خودتو پیش دانشجو هات بزرگ کردی . صبح
تا شب کار میکنم خرج خانوادم رو بدم .از سر کار اومدم سر کلاست عمه پیرم
که خرج خانوادش رو با خیاطی میداد دستش رفت تو چرخ گوشت و حالا دارم خرج زن
تازه بیوه شده که دو هفته بیشتر نیست شوهرش مرده و سه تا بچش رو هم میدم
(عمه اگر این پستو میخونی من امیر نیستم اصغرم ^_^)
الهام :0_o
من : باشه استاد من میرم حذف میکنم امیدوارم پیش دانشجوهات خوب بزرگ شده باشی
استاد : صبر کن . برو بشین سعی کن هر وقت تونستی بیا سر کلاس
من : با ناراحتی . هعیییی چشم استاد . رفتم کنار الهام نشستم
الهام : 0_o
من : خخخخخ خانمی اینجوری نگام نکن که دو ماه ظرفا دستاتو میبوسن
الهام : آره جون عمه ناتوان و پیرت^_^
اجازه گرفت دو دقیقه رفت بیرون و اومد
پنج دقیقه بعد یه دختر خوجگل مجگل اومد تو کلاس رو کرد به من گف : وای امیر داداش تو اینجا چکار میکنی ؟ مگه نگفتم دو دقیقه بیرون وایسا تا
بیام بریم باز اومدی سر کلاسا داری مخ استادارو میزنی مسخرشون میکنی ؟؟؟
استاد o_0
من : استاد دروغ میگه جان عمم
دختره : اگر دروغ میگم : شماره دانشجویتو بگو بیبینم اصلا مال این دانشگاهی
من : خخخخ خانم وقت کلاسو نگیر اشتباه گرفتی
استاد : شماره دانشجویتو بگو بیبینم
من: استاد دروغ میگه اصلا اگر خواهرمی یه ماچی بده ^_^
دختره : چشم داداش دیونم . اومد طرفم دیدم داره ناموسی میشه
منم فرار کردم خخخخ ؟؟
الهام : آقا امیرررر
من : بله
الهام :عزیزم دو ماه ضرفا دستتو میبوسن خخخخخ
لامصبا نقشم داشت خوب پیش میرفت حالا دو دو ماه ظرف شستن به کنار . دختره رو ماچ نکردم ^_^ خخخخ الهام شوخی کردم