خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

خاطرات 21

چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ب.ظ

امروز مخاطب فوق العاده خاصم رو قرار بود ببرم براش روسری بخرم یادم رفت باید ساعت شیش برم دنبالش خوابم برد الان بیدار شدم زنگ زدم
من : سلام خانم کوچولوی خودم
اون : سلام )با سردی(
من : الهی قربون شروار کردی بابات برم ببخشید خوابم برد
اون : عیب نداره )با سردی(
من : قربون بابای کچلت برم من معذرت میخوام 
اون : فایده نداره 
من : اگر دوتا روسری بخرم چی؟ جون شکم بابات آشتی کن ؟
اون :امیر جونم جریمت ظهر باید نهار بدی 
من : به جون علی رضا جونم )باباشه( شام هم میدم ,آشتی؟
اون : امیر من آشتی ولی گوشی رو اسپیکر بود بابام شنید داری قربون بلاش میری فقط نمیدونم چرا داره از چشماش خون میچکه ^__^ دی :
یا خداااا من برم دنبالش ببینم راست گفته یا شوخی کرد ,خدایا غلط کردم غلط کردم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۱۲
Amir70

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی