خاطرات 30
يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۳۷ ب.ظ
آغامن عروسی یکی ازرفیقام دعوت بودم .توعروسی یه آغا باکوت وشلوار خط خطی داشت قرمیداد.منم جوگیر به دامادگفتم اون گورخرکیه؟گفت اون وپدرمه.بعدش ازتوجیبش یه بلیت مستقیم به اوفق بهم داد.منم آخرین باری بودکه دیدمش.
۹۳/۰۶/۲۳