خاطرات 34
سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۳۱ ب.ظ
جونم واستون بگه دوستای گلم یه دفعه این داداش ما رفته بود دست به آب و یادش رفته بود درو قفل کنه ،یهو من وارد شدم ،همینطوری که هاج و واج مونده بودیم گفتم سلام علیکم ،اونم گفت سلام علیکم ورحمه الله ،بعد گفت بفرمایید،منم گفتم نه دیگه مزاحم نمیشم!!!!"
تنها چیزی که میدونم لوله های آب ترکیدن دیگه چیزی یادم نمیاد!!!!الانم از تیمارستان براتون پست میذارم ای لاو یو کیلک چت
۹۳/۰۶/۲۵