خاطرات0144
شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ق.ظ
آقا دختر دایی من 3 سالشه میره کلاس زبان یه روز اومد بهش گفتم کلاس چی شد؟
گفت یه نفر هست اسمش طاهاست دوستمه بهم گفت چادر سرت کن بیا عروسی کنیم.
من::|
چادر:"|
حالا بدون چادر نمیشد عروسی کرد
من هم سن این بودم دقدقه ام این بود تو دستشویی کدوم وری بشینم والا
خدایا من دیگه بریدم O-o
۹۳/۰۵/۲۵