خاطرات3
سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ب.ظ
عاقا امروز با دوسدخترم رفتیم کنار دریا...
کنار آب خواستم باهاش شوخی کنم هولش دادم تو آب، عاقا چشتون روز بد نبینه یه مرد بدقیافه از آب اومد بیرون!!!
حالا اینا ب کنار هی میگفت من دوسدخترتم آرایشم پاک شده...فکرمیکرد من خرم دوسدختر من یه جیگریه ک تا نداره.
هیچی دیگه یارو رو هول دادم تو آب غرقش کردم! اما نمیدونم ازاون موقع ب بعد چرا از دوسدخترم خبری نیس؟!
ینی میشه تا اون طرف دریا شنا کرده باشه؟؟؟! :|
۹۳/۰۵/۲۱