خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

امــروز سـوار تـاکـسـی شـدم گـفـتـم داداش کـرایـه مـن چـقـد مـیـشـه ???

.
.
یـارو گـفـت نـمـی دونـم مـونده بـه مـرامـت....
مـنـم درآوردم 500 تـومـن گذاشـتـم رو داشـبـورد
یـارو گفـت: ر یدم تـو مـرامـت !!! ^_^

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۷:۳۴
Amir70

پسره دوست دخترشو تو خیابون میبینه زنگ میزنه بهش میگه کجایی؟؟

میگه خوابم، میاد دست میذاره رو شونش دختره برمیگرده هول میکنه صدای خروپف در

میاره!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۳۷
Amir70

مورد داشتیم طرف انقدر سریع نماز می خونده که فرشته ها از خدا درخواست ویدئو چک کردن!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۳۲
Amir70

ﻋﺮﻭﺱ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻞ ﺑﭽﯿﻨﻦ !!!
.
.
.
.
ﺑﻠﻬﻬﻬﻬﻪ از اتاق فرمان اشاره میکنن که

ﺑﺎﻏﺒﻮﻥ ﺷﺎﺳﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﺖ....
:|
:)))))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۳۱
Amir70

ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾی هام ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﺎﻟﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻥ،

ﺭﻓﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻣﺜﻼ. ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽﮔﻔﺖ :ﺧﻮﺍﻫﺮ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ

ﮐﻨﯽ؟

ﮔﻔﺖ :ﺭﻓﺘﻢ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺩﺍﺩﻡ ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﻧﻤیشم

ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽﮔﻔﺖ :ﺣﺎﻻ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﭼﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﯼ ﺑﺪﯼ؟!!!

اونوقت ما بچه بودیم فکر می کردیم بچه رو از بازار می خرن ...

اﯾﻨﺎ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﮔﻮﺩﺯﯾﻼﻥ (((:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۲۸
Amir70

مورد داشتیم دختره تو ماه رمضون اسید پاشیده رو صورتش که سال دیگه بره ماه عسل ،

احسان علیخانی رو از نزدیک ببینه....

به روح عمه م....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۹
Amir70

صبح دیرم شده بود همسرم با مهربونی بهم گفت

اگه میتونی ۱۰۰هزار تومن بده برای کمک به مدرسه دخترمون.

منم تحت تاثیر قرار گرفتم و پولو دادم و خوشحال از یک کارفرهنگی.

بعد از ظهرش دخترم پرید بغلم و گفت

بابت ۵۰هزار تومنی که به مدرسه کمک کردی ممنونم،

بعد از نیم ساعت یه اس از طرف مدرسه اومد به این عنوان:

رسید مبلغ ۲۰هزار تومن کمک به مدرسه میباشد…

به این نتیجه رسیدم که اینا خانواده نیستن که، راهزنن.......d


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۶
Amir70

ساعت دو و نیم نصف شب این همسایه بیشعورمون با مشت میکوبید به دیوار

حالا خوبه من خواب نبودم داشتم شیپور تمرین میکردم

مردم خیلی بی فرهنگ شدنا اه اه اه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۴
Amir70

یارو میره دکتر، بغل دستیش که لکنت زبون داشته میگه: ش ش شما چ چه ناناناراحتی

دارید؟

یارو میگه: پروستات!

میگه: پ پ پروستات دددیگه چ چیه؟!

یارو میگه: همین مدلی که تو حرف میزنی من میشاشم ^_^

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۳
Amir70
دیروز تو پیاده رو قدم میزدم یهو یه موتوری از کنارم رد شد.

گفتم: هــــــوووی ایــــنـــجا عـــابر پـیادستـــــــــــــا

گفت: زرررر نـــزن ایـنـجا ایـرانه!!!
.
.
حرفش خـیلی منطقی بود لامــصب!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۱
Amir70
امروز اومدم به پو غذا بدم دیدم با این که گرسنشه هی میگه نع نع نع
انقد اصرار کردم اخر برگشت گفت :
.
.
.
.
.
زبون نفهم روزه ام
میفهمی ؟
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۰۸
Amir70

اقا یه روز برای یکی از دوستام از طرف دوستش smsاومده با این شرح:اقا 500 تومان داری دستی

بدی . اونم از طرف یه ادم پول دار.

اون دوست ما زنگ زده میگه : کجا میتونم ببینمت. اون گفت اول پایین sms

نگاه کن.بعد رفته پایین sms دیده نوشته

.
.
.
.
.
درد و دل غضنفر با عابر بانک.

بیچاره به ثانیه کشیده نشد تو افق محو شد :)))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۲۸
Amir70

بابام واسه دانشگاه سوال طرح کرده بود.یکی از سوالاش این بود که فایده ی بچه دار شدن چیه و

اینا.حالا جواب یکی از دانشجوا رو داشته باشید:

فرزند دارای پدر و مادر می شود!

من D=

پدر گرام O_o

فرزند ^_^

فک کنم بابام تاحالا انقد قانع نشده بود

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۲۵
Amir70

اغا ما ی برادر زاده داشتیم نزدیک 2 سالش بود ما اومدیم به این توف کردنو یاددادیم ی بار داشتم

باهش شوخی میکردم حوصلش سر رفت ی تف انداخت تو صورتم هیچی دیگه از اون موقه تاحالا

اصلا باهش شوخی نمی کنم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۲۴
Amir70

دیروز خواستم با مامان شوخی کنم ساعت ۱ شب مامانو بیدار کردم گفتم مامان پاشووووووو

سحری خواب موندیم مامانم دو متر پرید بالا بعد گفتم ها ها ها شوخی کردم ساعت یکه :|

برگش گف برو خداتو شکر کن ماه رمضونه ماه حرومه دیه دوبرابر میشه برو خداتو شکر کن به

اسلام روی اوردم و از خدا میترسم وگرنه میزدم پخش شی دیوار...

من هیچی نگفتم فقط بغض کردم :)))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۲۳
Amir70

منو دوستم تو کوچه جلو در خونمون بودیم یه ماشین جلومون ترمز زد اول پرسید شما دانشجویین؟؟؟ ما:نه
- خب موبایل دارین؟
- نه :|
- این طرفا تلفن کارتی هس؟
ـ نه :|
- میدونین اصلا تلفن چیه؟
- نه :D
- از تیمارستان فرار کردین؟؟؟ =|
- نه =)
- حالتون خوبه؟؟؟ O_O
- نه !!!! =)))
- چیزی غیر از نه هم بلدین ؟؟؟؟
- نه ^ــــــ^
- اه روانیم کردین >_<
- نههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :)))
- بابا اصلا غلط کردم !!! :(

کسی سوالی داره عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :D

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۲۱
Amir70

یادش بخیر وقتی من تو دبستان مبصر بودم هرکی رو معلم میگفت ببرش دفتر(حالا به هر دلیلی)

میبردمش مغازه بغل مدرسه ی نوشابه کیک واسم میخرید و بعدم همونجا ولش میکردم تا زنگ بعد.

ی بارم ک معلم رفت از مدیر پرسید گندش درومد. دیگه اون قسمتش زیاد جالب نیست بیخیال :|

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۱۸
Amir70

یکی از دوستان این خاطره رو نوشت................



ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻡ :|

ﻣﻦ : ﭼﺮﺍ ﺍﻧﻘﺪ ﺍﺧﻤﻮ ﻫﺴﺘﯿﻦ ﺷﻤﺎ؟

ﺍﻭﻥ : ﺧﻮﺏ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﻢ !

ﻣﻦ :ﺧﺠﺎﻟﺖ؟ﺍﺯ ﭼﯽ؟ﺍﺯﮐﯽ؟ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺍﺧﻢ ﺩﺍﺭﻩ؟ﺍﺻﻦ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺍﻻﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ ﭼﯿﻪ؟

ﺍﻭﻥ :ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ . ﺍﺻﻦ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺧﻢ ﮐﻨﻢ

ﻣﻦ :ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺭﻭ

ﺍﻭﻥ : ﺧﯿﻠﯽ ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺭﺍﺭﯾﺎﺍﺍﺍﺍﺍ ... ﻡﯾﺰﻧﻢ ﻟﻬﺖ ﻣﯿﮑﻨﻤﺎ

ﻣﻦ :ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﯼ ! ﻣﺎﻣﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻥ؟؟؟

ﺍﻭﻥ : ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻡ :|

ﻣﻦ :ﺩﯾﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﺸﻪ ﻫﺎﺍﺍﺍ ﺑﭽﻪ ﭘﺮﻭ .ﭘﺎﺷﻮ ﺍﺻﻦ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺑﺮﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ !

ﺍﻭﻥ :ﺍﯾﺸﺎﻻﻩ ﺑﺘُﺮﺷﯽ !

ﻣﻦ : ﺟﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯽﯾﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯽﯾﯿﻎ

ﺍﻭﻥ : ﺩﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺩ !

ﻭ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺘﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺧﯿﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺭﺳﯿﺪ

صد بار به مامانم گفتم ازدواج واسه من زوده.منم اینطوری میکنم آبرو ریزی میشه :D


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۱۲
Amir70

داداشم داشت نماز میخوند ،یهو داد زد : الله اکبر ! الله اکبر !

دویدم گفتم: چیه بابا در میزنن؟ گفت: الله اکبر !

گفتم:گوشیت زنگ خورد؟ میگه : الله اکبر !

-شام واست نگه داریم؟میگه : الله اکبر !

-مُهرت گم شده ؟ میگه : الله اکبر !

- کسی طوریش شده ؟ میگه : الله اکبر !

-بو سوختگی میاد؟ میگه : الله اکبر !

- جک و جونور دیدی ؟میگه : الله اکبر !

گفتم بابا خوب یکم راهنمایی کن !!

با عصبانیت داد زد : الله اکبر ! ( دستشو هم به علامت خاک بر سرت تکون داد !)

نمازش تموم شده میگه:یه ساعت دارم میگم کانالا عوض نکن داشتم اخبار گوش میدادم. چقدر تو

نفهمی بچه :|

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۱۰
Amir70

وقتی بچه بودم روز تاسوعا عاشورا بود که مامانم نذری درست کرده بود و به من گفت برو اینا رد و

بین همسایه ها پخش کن منم 5سالم بود که یه دفعه عمم بهم گفت امیر تپلی؟

من:بله عمه جون

عمم:میدونی امروز چه روزیه

من :نه نمیدونم عمه

عمم:امروز امام حسین و خانوادشو یزید و شمر میکشن

منم بعد کلی گریه رقتم شروع کردم نذری پخش کردن دقیقا 23تا خونه بود هرکی درخونشو

بازمیکرد نذری بگیره بایه لبخند ژکوند بهم میگفت قبول باشه پسر خوب منم میگفتم کوفتتون بشه

امروز امام حسین و خانوادش گشنه و تشنه میمیرن اونوقت تو داری غذای مفت میخوری فقط

نمیدونم فردای اون روز چرا مامانم دعوام کرد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۰۸
Amir70

دوستان امروز تو تاکسی نشسته بودم بعد یه دختر به چشم خواهری هم کنارم نشته بود

بعد اومدم کلاس بزارم گوشیمو در اوردم شروع به کار کردم (بعله گوشی مدل بالا دارم)

حلاصه نزدیک مقصد بودیم اومدم کرایه بدم یهو زاررررررت زیر بغلم پاره شد

بعد یهو تاکسی منفجر شد به نظر شما الان من نباید افسردگی مزمن بگیرم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۰۲
Amir70

ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﯾﯿﻢ؛ ﺑﭽﻪ ﯼ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﮔﻮﺷﻴﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ؛ ﻣﻴﮕﻢ

ﺳﻼﻡ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﺲ ... ؟ ﻣﻴﮕﻪ ﺁﻟﻪ .... ﻣﻴﮕﻢ ﮔﻮﺷﻴﻮ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ

ﻣﻴﮕﻪ : ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻪ ﺩﺍﻟﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ..... o_O

ﻣﻴﮕﻢ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﭼﻲ؟ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺍﻟﻪ ﺑﺎ ﭘﻠﻴﺴﺎ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺩﻟﻪ

ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ .... o_O

ﻣﻴﮕﻢ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺍﻣﯿﺪﺕ ﭼﻲ؟ ﻣﻴﮕﻪ ﻟﻔﺘﻪ ﺑﻴﻤﺎﻟﺴﺘﺎﻧﺎ ﻟﻮ

ﺑﮕﻠﺪﻩ ... o_O ﻣﻴﮕﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺰرﮒ ﭼﻲ؟ ﺍﻭﻧﻢ ﻟﻔﺘﻪ ﭘﺰﺵ

ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ 0_0....

ﻣﻴﮕﻢ ﭼﺮﺍ ... ﻣﻴﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﮔﻢ ﺷﺪﻡ ....

ﻣﻴﮕﻢ ﮐﺠﺎﻳﻲ ﺍﻻﻥ؟ ﻣﻴﮕﻪ ﺯﻳﻠﻪ ﺗﺨﺖ :|||


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۰:۱۰
Amir70

دیشب داشتیم فیلم نگاه میکردیم یه سوسکی اومد زیر پام ، وی ی ی ی سوسککک

سوسکککک

الهام ‏: 0‎_o‏ امیر از سوسک میترسی ؟

نه باو ، نالوتی ناغافل اومد گفتم شاید عقربه :)))

الهام : خخخخ ولی ترسیدیا ^_^

بابام : آره باو ترسید 0‎_o

من : نه باو ، بترسید از روز رستاخیز الهام و بابام : ^_^ ^_^ باشد ما هم باور کردیم

شب خوابیده بودم تو خواب یه لحظه احساس کردم یه چیز کف دستمه ، تو خواب و بیداری نگا

بش کردم ، 0‎_o سووووسک ، سووووسک ، ناموسن منو نخول ، لامصب هر چی دستمو تکون

میدادم ول نمیکرد ، ول کن نالوتی من بد مزم منو نخول ، اودااااا دستمو بلند کردم با تمام قدرت

زدم زمین بکشمش خورد تو صورت داداشم کنارم خواب بود

داداشم : 0‎_‎0‎ ‎‏ مامان ن ن ن سقف خراب شد رو سرمون

پا شدم لامپو روشن کنم پام تو پتو گیر کرد با کله رفتم تو کمد

چشمامو باز کردم دیدم همشون بالا سرمن

مامانم : امیر مامان خوبی

من : مامانی یه سوسکی تو اتاق مخواس منو ببلعه !!!

الهام و بابام : ^_^ ^_^ ، امیر سوسک نبود که پلاستیک مشکی بود ما کف دستت چسب زدیم

خواستیم ببینیم میترسی یا نه ولی ترسیدیا

ویروس داداش این تانکر اسید کووو من بریزم رو خودم ؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۷
Amir70

بابام تازه اس ام اس زدن یاد گرفته، خیلیم لفظ قلم اس ام اس میده. مثلا اس ام اس میده: آیا

کلاست تمام شد؟

منم جواب می دم: آری، هم اکنون بر مرکب سوار می شوم و بی درنگ به خانه

باز می گردم!!!

  اس میده میگه توله سگ با منی جرعت داری بیا خونه بهت بگم

  امیر ضایع هستم

از بابل در کنار جوی اب براتون پست میذارم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۴
Amir70

یه پسر خاله داریم روزه میگیره
اون وقت برای اینکه گشنگی زیاد بهش فشار نیاره و سرگرم باشه
صبح ها با رفقاش قلیون می کشه
ظهر ها هم ک میره استخر
بعد از ظهر ها هم تو باشگاه بیلیارد قمار می زنه

بنظر شما من چ مدلی اینو بکشم ک خودکشی بنظر بیاد؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۱
Amir70

پسره پست گذاشته :

"ایتالیا

اسپانیا

انگلیس

و ایران

چهار غول فوتبال جهان از دور مسابقات جام جهانی خارج شدند "

بزارید من چیزی نگم!

آخه آدم انقد متوهم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۰
Amir70

آقا دوستان هموطنان گرامی

میشه لطفا یکی بهم بگه چطوری تو این فیلما مسواک میزنن بعد ریلکس تو خونه قدم میزنن هان؟

یه ذره کف هم از دهنشون نمیاد بیرون

واللا من هروقت مسواک میزنم باید کل سرویس بهداشتی رو هم یعدش بشورم !!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۹
Amir70

خواستم برم بیرون،بابام گفت:بشین باهات کار دارم.گفتم:رفیقم دم در منتظره.گفت:یا می شینی یا

زنگ میزنم پلیس میگم ازت شیشه میخرم!O‎_o...

خدا لعنتت کنه حشمت فردوس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۷
Amir70

آهنگ جدید آرمین 2afm - ورژن بازی ایران - آرژانتین

داور صدامو دارى ؟؟؟

به احترامت هیچوقت حتى من نداشتم به عمت کارى

نگرفتى پنالتى با این که میدونستى

ایرانى هستیم و رومون نى اون حسى

که تو بازى اول بود و هست

شاید از اولشم نباید میکردى با ما لج

رو همه موقعیتا بستى چطور چشاتو

هیس هیچى نگو فقط ببر صداتو

ببین چه دپرسم ببین چه بى حسم

من حتى به وبلاگمم هم نمیرسم. ^_^

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۵
Amir70

ﺁﻗﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻢ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ

“ﺻﺪﻑ ﻣﻮﺵ ﻣﻮﺷﯽ” ﯾﺎ “ﻏﺰﻝ ﺑﻮﺱ ﺑﻮﺱ ” ﯾﺎ “ﻣﻠﯿﻨﺎ ﺧﻮﺟﻤﻠﻪ”

ﯾﺎ “ﺁﺯﯾﺘﺎ ﻣﻠﻮﺳﮏ” ﯾﺎ “ﻣﻬﺴﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ” ﻭ… ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﻡ

ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﯾﮕﻪ “ﻏﻼﻡ ﺟﻮﺟﻮ” ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻫﻀﻢ ﮐﻨﻢ :| :|

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۳
Amir70