خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

"بخدا من مسافرکش نیستم "
من با دوستم داشتیم تو جاده میرفتیم..
ی آقایی با خانومش کنار راه بودن سوارشون کردم
سکوت فضای ماشین رو گرفته بود
داشتم پیش خودم فکر میکردم ک باید از یارو چند کرایه بگیرم (خوشحالم بودما)
چند کیلومتر ک رفتیم یدفه ی صدا شنیدم
یارو: بفرمایید آقا..........
من:بدون اینکه ب عقب نگاه کنم گفتم: قابل نداره آقا، بخدا قابل نداره....
دیدم دوستم ترکید...
برگشتم عقب دیدم یارو داره شکلات تعارف میکنه...
"شانس آوردم چپ نکردیم"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۳:۴۸
Amir70

دوستان میخوام نتیجه ی ازدواج فامیلی رو بهتون نشون بدم!!
این خواهر ما تازه گواهینامه گرفته بود نشست پشت فرمون که بریم بیرون. حلال جوگیر شده بود با سرعت میرفت و ژست گرفته بود.بــــــــــــــــــــــــــــــــــــعد یه موتوری اومد کنارمون داد زد:خـــــــــــــــــــانوم خـــــــــــــــــــــــــانوم چرختون داره میچرخه!! این آبجی ما هم فکرد کرد در حین حرکت چرخ نباید بچرخه و محکم زد رو ترمز و پیاده شده داره چرخای ماشین رو نگاه میکنه!! هیچی دیگه بنده خدا موتوریه از شدت خنده رفت تو جدول خورد به درخت منم که کف ماشین فرش شدم از خنده!!حالا خواهرم از اون موقع خود درگیری گرفته!!
حالا فهمیدین ازدواج فامیلی چقدر میتونه خطرناک باشه؟؟؟؟
نه واقعا" فهمیدین؟؟؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۳:۴۵
Amir70

یـه ﺷـﺐ تـو ﺗـﺎﺭﯾـﮑـﯽ قـلـیـون ﻣـﯿـﮑـﺸـﯿـﺪﻡ ﯾـﻪ جـن دیـدم 
ﺑـﺴـﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔـﺘـﻢ . . .
ﺩﯾــﺪﻡ ﻧـﮕـﺎﻩ ﻣـﯿـﮑـﻨـﻪ ﻭ ﻧـﺮفـﺖ
ﺑـﻠـﻨـﺪ ﺗـﺮ گـﻔـﺘﻢ بـﺴــــم ﺍﻟﻠﻪ ، ﺑﺎﺯﻡ ﻧـﺮﻓـﺖ
یـهـو ﮔـﻔـﺖ : بـبـیـن ﺍﮔـﻪ ﮐـﻞ ﻗـﺮﺁﻧـﻢ ﺑـﺨـﻮﻧﯽ ﻓـﺎیـﺪﻩ ﻧــﺪﺍﺭﻩ ، ﻣـﻦ ﺟـﻦ ﻧـﯿـﺴـﺘـﻢ
ﺑـﺎﺑـﺎﺗـﻢ تـﻮﻟـﻪ سـگ !!! :v

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۳:۳۱
Amir70

رفتم خونه عموم دور هم نشستیم ، عموم میگه : برا پریسا خواستگار اومده ولی ما راضی نیستیم ، پریسا هنوز بچست
من : پریسا تو هنوز بچه ای اینقدر موقعیت خوب برات پیش بیاد که باورت نشه تو فعلا باید درستو بخونی ^_^ پریسا )با ناز( : امیر منم میخوام درسمو ادامه بدم برم دانشگاه 
من : آورین آورین 
گوشیم زنگ خورد رفتم تو حیاط داشتم با مخاطب فوق العاده خاصم حرف میزدم و قربون بلاش میرفتم که پریسا اومد تو حیاط ^___^ 
پریسا : امیر با مخاطب فوق العاده خاصت کات کردی ؟؟؟
من : من غلط بکنم من بی مخاطب خاصم میمیرم 
پریسا : امیر جدی میگی ؟
من : آره به غران 
پریسا : پس این که گفتی درستو ادامه بده منو نمیخواستی ؟ من : نه
پریسا : تو که منو نمیخواستی گه خوردی تو مجلس حرف زدی کصافططط ^_^ درس بخوره تو سرم مگه دیگه شوهر گیر میاد ، امیر بابام قبول نکرد میکشمت 
من : دی :دی :دی دی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۱۳
Amir70

قهر کردن منو مخاطب فوق العاده خاصم باهم برا همیشه 
اون : دیگه دوست ندارم خدافظ برا همیشه 
من : همش تقصیر تو بود خدافظ
اون : نه خیرم همش تقصیر تو بود ، تو جلو من به دختر غریبه تیکه پروندی خدافظ ^_^
من : تیکه کجا بود دختره داشت نگاه میکردم بهش گفتم عشقم ازت قشنگتره تا تو بخندی ولی تو بهم اعتماد نداری خدافظ
اون: نه خیرم خدافظ
من : بله خیرم خدافظ 
اون : دلم برات تنگ شده خدافظ
من : دل منم برات تنگ شده خدافظ اون : اگر شام بدی شاید آشتی کنم
من : قربونت برم شکمو پاشو پاشو حاضر شو که اومدم 
اون : چشم 
ناموسن عشق و علاقمون تو حلقتون ^__^ نخند یعنی خودت اینجوری نیستی ؟؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۱۱
Amir70

امروز مخاطب فوق العاده خاصم رو قرار بود ببرم براش روسری بخرم یادم رفت باید ساعت شیش برم دنبالش خوابم برد الان بیدار شدم زنگ زدم
من : سلام خانم کوچولوی خودم
اون : سلام )با سردی(
من : الهی قربون شروار کردی بابات برم ببخشید خوابم برد
اون : عیب نداره )با سردی(
من : قربون بابای کچلت برم من معذرت میخوام 
اون : فایده نداره 
من : اگر دوتا روسری بخرم چی؟ جون شکم بابات آشتی کن ؟
اون :امیر جونم جریمت ظهر باید نهار بدی 
من : به جون علی رضا جونم )باباشه( شام هم میدم ,آشتی؟
اون : امیر من آشتی ولی گوشی رو اسپیکر بود بابام شنید داری قربون بلاش میری فقط نمیدونم چرا داره از چشماش خون میچکه ^__^ دی :
یا خداااا من برم دنبالش ببینم راست گفته یا شوخی کرد ,خدایا غلط کردم غلط کردم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۰۸
Amir70

عاغا درمون خراب شده بود رفتم با چکش درستش کنم تو نگو زن همسایمون پسر پنج سالشو گذاشته تو خونه در حیاط رو بسته رفته , بهش هم گفته اگر کسی در زد پشت در بهش بگو کسی خونه نیست ^___^
عاغا من داشتم با چکش میزدم تو درمون پسره فکر کرد دارن در میزنن 
اینم داد میزد کیه ه ه کیه ه ه ه 
مامانم خونه نیست ^__^
منم که داشتم از خنده میمردم محکم با چکش میزدم تو در, 
اونم داد میزد بیشهههور درو از جا کندی میگم کسی خونه نیست
منم میزدم تو در و داد میزدم درو باز کن که از دیفار میام بالا میکشمت , اون داد میزد مامان مامان و گریه میکرد , منم داد میزدم پدر سگ به من میگی بیشهههوررر ؟ درو باز کن ن ن 
باید کلیه هاتو دربیارم بدم سگا بخورن , فکر کنم گودزیلا سکته کرد , ** امیر گودزیلا کش ** ^__^

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۰۶
Amir70

بابام فارسی کتابی پیام میده
الان بابام پیام داد : سلام امیر جان آیا میتوانی نان بخری ؟ ^__^
منم پیام دادم : آری پدر به سرعت خودم را به نانوا خواهم رساند و از شاتر طلب نان خواهم کرد ^__^
پدر از شاتر چند عدد نان طلب کنم ؟ ^____^
زنگ زد بهم گفت : پدر سگ منو مسخره میکنی اگر جرأت داری امشب بیا خونه و قطع کرد , عایا به نظر شما امشب من به خانه خواهم رفت ؟؟ ^__^

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۲
Amir70

یه روز سر کلاس تنظیم خانواده نشسته بودیم 
استاد : بچه ها تو انتخاب همسر باید دقت کنید ^__^
یکی از بچه ها : استاد گوجه شده کیلو پنج هزار تومن کی زن میگیره 
استاد : هیچی بهش نگفت و ادامه داد , بچه ها نباید فقط یه بچه داشته باشید , چون یه بچه درست و اجتماعی بزرگ نمیشه 
همون پسره : استاد گوجه شده کیلو پنج هزار تومن کی زن میگیره که بچه هم بیاره ^__^
استاد : هیچی بهش نگفت ادامه داد بچه ها تعداد سه فرزند برا خانواده عالیه 
همون پسره : استاد گوجه شده کیلو پنج هزار تون کی بچه میاره که بخواد سه تا باشه 
استاد : خب پدر سگ تو گوجه نخوری میمیری ؟؟؟ کدو بخور کیلو پونصد تومن پاشو برو درسو حذف کن 
همون پسره : استاد گوجه شده کیلو پنج هزار تومن بعد من برم درسو حذف کنم ؟؟؟^__^
ناموسن دمش گرم کلاسو منفجر کرد ,بیچاره قیمت گوجه خیلی اذیتش کرده بود

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۱۹
Amir70
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۴۶
Amir70

تو خارج میری داخل اسانسور میبینی
دختر پسره رفتن تو فاز لاو!
اونوقت تو ایران میری داخل آسانسور میبینی
.
.
یکی قبلش گووووزیده میوفته گردن تو!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۱۲
Amir70
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۲۲
Amir70
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۱۷
Amir70
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۱۰
Amir70
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۳
Amir70
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۰
Amir70
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۹
Amir70
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۴
Amir70

یه سوال از دختر ها
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خانوم شما چقد زشتی = خفه شو کثافت
خانوم شما چقد خوشگلی = خفه شو آشغال عوضی کثافت
یکی بگه چرا هر چی میگن شما همینو میگن ؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۵۹
Amir70

یارو زن میگیره به رفیقش میگه: من ازدواج کردم
دوستش: ااا مبارکه حالا زنت چی شکلیه؟
یارو: جنیفر لوپز رو دیدی؟
دوستش: آره آره خوب!؟!
یارو: برین رو صورت و هیکلش میشه زنم.!!!.!!!.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۵۳
Amir70

بعضی از پسرا هنوز فکر میکنن اگه یه دختر از کنارشون رد بشه و

یه تیکه بهش نندازن امتیاز اون مرحله رو از دست میدن:|

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۴۷
Amir70

تو فیسبوکم پست گذاشتم...

تو رو خدا کمکم کنیید...دوس دخترم داره ترکم میکنه...چیکار کنم بمونه؟؟؟دوستان حتما نظر بدین....نیاز به راهنمایی دارم...بره من میمیرم

321 لایک خورده 50 نفر باز نشر کردن
3 نفر نظر دادن:اولی گفت بذار بره....بمیر...اکسیژن به ما بیشتر برسه
دومی گفت داداش من تنهام...از پیش تو که میره...شمارشو بده من مخ بزنم...
سومی هم گفت....ایول...لایک...با اجازه کپی!!!!!!


یعنی از این همه الطاف من موندم چه کنم؟؟؟؟؟به نظرتون مغز واسه اینا تقسیم شده بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۴۲
Amir70

ما یه همسایه داریم که فامیلش هست" آقای ایزدی"
خب تا اینجای کار که مشکلی نیست ولی نمی دونم باباش چه فکری کرده که اسمش را گذاشته "رحمت"
اصلا سوژه ای شده برا خودش" رحمت ایزدی"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۳۹
Amir70

ساعـــت 3 نصفــه شــب بود کارم یخــوده طــول کشیـــد ... بـابـام یهــویی اومـــد تو اتـــاق ..
_ : بیــــا این لیـــوانُ بگیـــــــر ... بخــــور آب خنـــکه -_-
مـــن : فــدا مــــــــدا اَ کـوجا فمیـــــدی تشنمـــه ؟ :)
بـابــام : ببیــــــن من تو این 43سال عمــــری که ا خدا گــرفتم واس خـــودم آب خنــــک درس نکـــــردم .. ولی چـــون عاشـق ٍ توأم برات دُرس کـــردم آوردم -_-
مـــــن : ^_^ خو مــــــن قربون ٍ شومــا میـــرم دیه بر نمیـــگردم :))
بــابــام : تا چــــن طول میکشــه کارت ؟
مـــــن : الان دیــه میـخـــوام بخــوابم -_-
بــابــام : آره بخـــواب فــــردا صُب زود باس پاشــــی بری فلان جـــا :|
مـــن : پَ چـــرا الان میگـــی پدر ٍ مـــن ؟ سرشبــی میگفتـــی :(
بــابــام : الان یهــویی اَ خــواب پریــدم یادم افتـــــاد ... زود بخـــوابیا؟ ساعت 8باس اونجــا باشی .. شب بخیــــر
مـــــن : پَ اون آب خنک ُ کــجا میبـــری ؟ بده بخـــورم دیگه :|
_ : آهـا .. این ُ بخـــوری خـواب اَ ســرت میپـــره ... دیگـــه صُب زود بیــدار نمیـــشی ... منــم جلــو اونا خیــت میشــم :| (درُ بســت)
مـــــــــــــــن |:
بــابــاس دارمـ مــــــن ؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۳۴
Amir70

آقا ما تو خانواده عادت داریم با خالمون مانتوهامونو عوض بدل کنیم حالا یه بار خالم روز تحویل پروژه ى پایان نامش میشه میادمانتوى سفید مارو با کیف و کفش و شال و شلوارش ور میداره میره 
حالا داشته باشید دروغ خاله ى گر ام ما رو:
وااااى استاد من مى خوام ازززززدواج کنم بابام گفته باید مدرکتو تو خونه ى خودم بگیرى(قابل توجه پدر بزرگم فوت کرده) نمیزاره من شوهر کنم 
حالا استادشونم برداشته زیرش نوشته :اینم کادوى عروسیت
ینى مث بمب تو دانشگاه و فأمیل ترکیدا
خاله ست ماداریم؟ عایا؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۲۸
Amir70

آقامایه همسایه داریم که یه دخترداره 7سالشه امسال میره کلاس اول.این دخترش یه روزاومده بود خونمون حالا فکرمی کنیدبهم چی گفته؟
اومده بم میگه توچندتادوست دختر داری؟تازه میگه بهم بگوقسم میخورم به کسی نگم!!
کسی باهام کاری نداره؟دارم میرم روریل قطاربخوابم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۲۵
Amir70

آیا کمر درد دارید؟
آیا نمیتوانید مدت زیادی پیاده روی کنید؟
آیا از ایستادن دراز مدت خسته شده اید؟
.
.
.
.
.
.
.
.
خوب مگه مجبوری میری پیاده روی؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۰۸
Amir70

دیروز گودزیلای داییم (5 سالشه)اومده بود خونمون منم بغلش کردم گفتم سلام دوتر حوسل سلام دوتر حوسل.گفت گوساله خفه شو مثه بچه ادم حرف بزن!!!!!!!!!!!!!!!!!
من:*********
گودزیلا:××××××
گوساله:برای این چیزی به ذهنم نرسید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۰۵
Amir70

"درکه دواش تره کاشن بیاره”

جمله ای که دختران مازنی پس از جواب رد به خاستگار خوب از مادرشان می شنوند .

درکه دواش تره کاشن بیاره : به درک اینقدر بمون تو خونه تا کپک بزنی !

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۰۳
Amir70

داییم میره دبی سوار تاکسی میشه وقتی که نزدیک مقصد میرسه نمیدونه چه جوری به عربه بگه که توقف کن رسیدم
کلی فکر میکنه میگه: حاجی صدق الله العلی العظیم :|

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۴
Amir70