خاطرات خنده دار

خاطرات خنده دار

بِــــــــــــــــسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزيز از امروز به بعد هر سري وبلاگ به 20 پست بروز رساني خواهد شد.... اگر كساني هستن كه خاطرات خنده دار دارن در قسمت نظرات به صورت عمومي بفرستن من براشون پست ميكنم
به وبلاگ خنده خوش اومدین،،،مطلب رو جمع آوری کردم پس صددرصد برای خودم نیست،،، امیدوارم فقط اینجا بخندیدن
سلام دوستان اين بنراي كه در قسمت پايين نوشتاري قرار داره با كليك كردن بر روي اون ها ميتونيد بريد داخل سايتشون يا از لينكدوني ادرسشونو بگيرد.....حتما به كليك سوتي و كليك چت سر بزنيد
به وبلاگ امیر 70 خوش اومدین
دوستانی که دوست دارن تبادل لینک کنن... همین ادرس را به اسم خاطرات خنده دار لینک کنن و در نظرات ادرس وب بدن منم لبنک کنم
دوستان عزیز این وبلاگ به روز رسانی شده ... امیدوارم از مطالب خوشون بیاد...لطفا نظر و لایک فراموش نشه
چت روم کلیک چت

اصفهانیه میره

آمپول بزنه به

تزریقاتیه میگه چقده باید پول

بدم ؟ 

میگه هزار تومن. 

طرف میگه میشه پونصد تومن بدم, 

تو آمپول را ثابت بگیرى,

من خودما بیارم عقب؟؟؟






-------دوستان اصفهانی ناراحت نشن اینا همه شوخیه که از هر استان یکی میذارم-------

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۴۸
Amir70

بلوچه زیر تابوت زنش از بس که

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خوشحال بود داد میزد لا اله ایوالله!!!
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۴۴
Amir70

ﺳﺎﻋﺖ 3 ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺭﻓﺘﻢ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﭘﻮﻝ
ﺑﮕﯿﺮﻡ،ﻣﺒﻠﻐﻮ ﺯﺩﻡ، ﺟﺴﺎﺭﺗﺎ ﻋﮑﺲ ﯾﻪ مخرج ﺗﻮ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ
ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪ !!
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﯿﮕﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﯿﻪ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ :ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ 3 ﻧﺼﻒ ﺷﺐ
ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﺗﻮ مخرجم ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ؟
ﺧﺪﺍ ﻭﮐﯿﻠﯽ ﺗﻮ ﻋﻤﺮﻡ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻡ !! ﺧﯿﻠﯽ
ﺣﺮﻓﺶ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﻮﺩ |:

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۴۳
Amir70

ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﮐﺘﺮﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻦ ﺗﻮ

ﺳﻦ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﯾﻪ ﺯﻥ

٢٠ﺳﺎﻟﻪ ﮔﺮﻓﺘﻤﻮ ﺍﻻﻧﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﻣﯿﺸﯿﻢ !

ﺩﮐﺘﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﯿﺸﯿﯿﯿﯿﯿﻦ ، ﺍﺫﻳﺘﻤﻮﻥ ﻧﮑﻦ !

ﭘﯿﺮﻩ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﺯﻣﺎﻳﺸِﺶ !

ﺩﮐﺘﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﺕ ﯾﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺗﻌﺮﯾﻒ

ﮐﻨﻢ !

ﻣﺎ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺟﻨﮕﻞ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪ

ﻳﻪ ﺪﻓﻪ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﭘﺮﯾﺪ

ﺟﻠﻮﻣﻮﻥ ﻣﻨﻢ ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻡ ﺑﺠﺎﯼ ﺗﻔﻨﮓ ﭼﺘﺮﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ

ﺳﻤﺘﺸﻮ ﺷﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩﻡ ، ﺷﯿﺮﻩ

ﻫﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ !

ﭘﯿﺮﻩ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﯿﺨــــــــــــــــﯿﺎﻝ ! ﺑﺎ ﭼﺘﺮ ﮐﻪ

ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺷﯿﺮ ﺑﮑﺸﯽ ﺣﺘﻤﺎ ﯾﮑﯽ

ﺩﯾﮕﻪ ﺯﺩﻩ ...

ﺩﮐﺘﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﺐ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۴۲
Amir70

قبلنامن یه چیزی میگفتم مامانموعصبانی میکردم برمیگشت میگفت وقتی ب بابات گفتم جلوباباتم همینجوری زبون دارزی میکنی؟
الان بحث فرق کرده داره بااینده من بازی میکنه تامن یه چیزی میگم عصبی میشه برمیگرده میگه
فرداپس فردایی یه ادم خری پیدامیشه بیااداینجاواسه زن گرفتن بالاخره میپرسه این خانوم گاوشماچ اخلاقی داره منم میدونم ب اقاخره بگم این دخترگاومن چ اخلاقی داره.بعععععععععععله اینقدرنگران اینده من هس این مامانم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۳۵
Amir70

دخـتره 14 سالـه استاتوس گـذاشـته بـود " صــدامـو داری "
منم کـامنـت گذاشـتم " نــــه ما کــــریـم "
بیشور ریپورتم کرد :|
بعد فهمیدم به مقدسات یاس توهین کردم 0‎_o

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۳۴
Amir70

دیشب ساعت سه مخاطب فوق العاده خاصم زنگ زده میگه امیر پاشو نمازتون بخون
من : الهام جون بابات اذیت نکن اذان که سه ساعت دیگس
الهام : خوب پاشو نماز شب بخون
من : 0‎_o
الهام : امیرررر من فردا امتحان دارم هنوز سه دور بیشتر نزدمش باید تا صبح بیدار باشم بعد تو راحت بگیری بخوابی ؟؟ پس کو اون دوست دارم گفتنات ؟؟ 
من : هی وای ی ی ی خو قربونت برم سه دور بسه مگه میخوای بیست و پنج بیاری 
الهام : دروغ گو , امتحان فردارو خراب کنم میکشمت بی احساس , بد بد بد 
من :هی خدا , الهام غلط کردم ,صبر کن جزوم رو بردارم با هم بخونیم
الهام : خخخخ شوخی کردم ,تا الان ده دورش زدم فقط زنگ زدم سر به سرت بزارم ,ناراحت که نشدی؟؟
من : من به گور بابام بخندم ناراحت بشم بزار بخوابیم
الهام : بد اخلاق دوست دارم خدافظ

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۳۳
Amir70

صبح اول صبحی این پسرهمسایه بقلیمون سروصداراه انداخته بودمامان من بلندشده میگه من 

فکرمیکردم فقط دخترخودم معلول ذهنی هس ودارم عذاب میکشم نگوخانوم همسایمونم همچین 

دردیوداره.یعنی عشق میچکه ها

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۳۱
Amir70

امرو رفتم سایت دیدم ریاضی شدم هیجده ,ناراحتم اخمو شد ( آره ,پس چی , بچه درس خونم ) 


جویا شدم دیدم از سی نفر بیست و سه نفر افتادن , حالا روز آخر کلاس ریاضی

استاد : پنج نمره دیفرانسیل ,پنج نمره انتگرال دو گانه , پنج نمره یگانه , پنج نمره حضور غیاب و 

تربیت


من : ای تو روح عمت ^_^

استاد : کی بود ؟؟

بچه ها : ^_^ ^_^ ^_^ ^_^

استاد :حالا که نمیگید پس ده نمره دیفرانسیل ده نمره انتگرال دو گانه خدافظ


بچه ها :امیر ر ر ر ر ر ر ر ر ر 

من : جاااانم ^_^

بچه ها : ای تو روح عمت

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۳۰
Amir70

بعضی ها هم هستن همچنون میگن ما متولد فلان ماه هستن که انگار ژن 


برترن @@

بابا برترین !!


عند مرام ^_^

بهترین خوبا 

با معرفتا 

اصلا شما متولد آبان ماه .خوبه ^_^

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۲۷
Amir70

زنگ زدم مخاطب بی نهایت خواصم که فوق العاده دلم براش تنگ شده 
برگشته میگه الهام بانو ؟؟
من : جونم آقام ؟؟ 
کامران : الی تو خیلی دختر خوبی هستی ,قول میدم بچه دار شدیم کمکت کنم تو کارا 
من : ام م م م مثلا چطور ؟
کامران : خو تقسیم وظایف میکنیم 
تو بشورشون :))
بهشون درس بده :))
بخوابونشون :)) 
حمومو آب بازیشونم با من @@
من : کامران ن ن ن ن 
کامران : خخخخخ خوب من شهربازی هم میبرمشون , البته فقط به خاطر تو
من : کامران جرأت داری بیا خونههههه
کامران : نمیام نمیام نمیام ازتم نمیترسم 
دیوونه دلم برات تنگ شده امضا =الهامت

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۲۵
Amir70

یعنی مشقولل زمبم اگر دروغ بگم دیروز در یک حرکت سوپ قارچ کننده بدون خبر برگشتم خونمون , رسیدم دم در خونه , در زدم , آبجی کوشولوم اومد در باز کرد , یه نگاه عاقل اندر صفیحانه بهم کرد پرید بغلم و زد زیر گریه 
منم بغلش کردم گفتم آجی کوشولو خوجگل خانم چرا گریه میکنی و به افق های دور دست خیره شدم و منتظر بودم بگه داداسی دلم برات تنگ سده بود ^_^
برگشته میگه داداسی دوتا موز تو یخجال دالم تولو خدا نخولسون بعدشم دوید طرف خونه و داد میزد مامان مامان ن ن داداسی اومد موزام رو قائم کن الان میخلسون
یعنی کمرم شکست ^_^ 
من میمونم ؟؟ گاوم عایا ؟؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۲۳
Amir70

جوک تعریف کردن بابام : میگن یه بار یه نفر خخخخخ هار هار هار ای وای دلم . یه نفر باباش مرد .ها هار هار وای پوکیدم . زنگ زد داداش . هار هار هار گفت داداش یه شتری بود در خونه همه میخوابه . دیشب در خونه ما ریند هار هار هار 
من و آبجیم 0‎_o ‎0‎_o
بابام : شما چرا نمیخندید هان ن ن ؟
حالا به جوکای من نمیخندید؟
تا یه هفته از پول تو جیبی خبری نیست
من و آبجیم : هار هار هار ^_^^_^
بابام : آورین آورین حالا پاشید از جلوم گم شید

این بابای ظالمه من دارم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۱۹
Amir70

دیشب کامران زنگ زد گفت شب میاد خونمون , منم دلتنگ یار ^_^
رفتیم پیش آبجیم
من : آجی جونم ؟؟
اون : چیههه باز کارت کجا گیر کرده مهربون شدی؟
من : آبجی خوجگلم قرار کامران امشب بیاد پاشو اون لوازم آرایشیت رو بیار که یهههههه هفتس ندیدمش میخوام خوجگلم کنی 
خانم بلند شد بعد یه ساعت برگشته میگه : الهام ؟؟
من : جونم آجی جونم ؟؟؟
اون : تموم شد ولی , که در زدن
من : آخ جون ن ن ن ن کامرانه , دویدم در باز کردم
کامران : o‎_‎0
من : چرا اینجوری نگام میکنی ؟؟ خوجگل شدم ^_^
کامران : اوره قربونت برم مثل اژدها شدی خخخخخ فرارررر
من : کامران ن ن ن ن جرأت داری وایسا ,پسره بی احساس ,اصلا تو احساس داری ؟؟ رفتم تو آینه خودمو نگا کردم , وی ی ی ی ی ی ترسیدم این کیه ؟
آبجی ی ی ی ی ی
اون : ب ب بهه خدا الهام خواستم بگم خوب نشدی خودت واینستادی 
من : میکشمت ت ت ت ت ت
کامی جونم , پاشو بیا به خدا صورتمو شستم , فقط چون ناراحتم کردی مثل آبجیم سه تا آبلو چاکی میزنم تو شکمت ^_^

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۱۸
Amir70


دیشب رفتم خونه یه سره رفتم سر یخچال دیدم یه کاسه ماست داره بهم چشمشک عشقولانه میزنه , جای چندتا ناخونک هم توشه 
گفتم بیخیال امیر  دلت پاک باشه حتما کار کیما آبجی کوشولومه 
ماستو کشیدم بالا یه مزه شیرینی هم میداد , به به عسله انگار 
رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کنم 
وی ی ی ی ی ننه اژدها بچتو خورد اژدها ا ا ا ا 
دختر عموم : زهر مار امیر  منم پریسا ^_^
من : وی پریسا تویی ؟ پی چرا این ریختی شدی ؟ 
پریسا : ماسک ماست زدم به صورتم صورتم شفاف بشه ^_^
من : شفافیتت تو حلقم نگو که اون کاسه ماست که تو یخچال بود مال تو بود ؟؟
پریسا : اوره , راستی آب ریزش بینی دارم چند قطره افتاد تو ماست کسی ازش نخوره یه وقت 
من : اووووق اوووق اوووق

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۱۵
Amir70

با داداشم تو کوچه داشتیم میومدیم خونه گوشیمو از تو دستم زد ، منم رو پیاما و عکسام حساس ^_^ دویدم دنبالش 
رسیدم داخل دیدم رفت تو دست شویی و درو بست ، اودااااا یه آبلوچاکی با پس گردن رفتم تو در دستشویی 0‎_o کیصافط آشقال بیا بیرون ، بیا بیرون انگل خانواده 
یه لحظه نگا کردم دیدم تا خانواده دارن در و دیوارو گاز میزنن 
یه صدای آشنا از تو دستشوی گف :امیر ؟
من : بره ؟ پدر تونی ؟
بابام : برو اون زیر شرواری منو بیار و صبر کن بهت بگم انگل خانواده کیه
من : اوف اوف فکر کنم طفلی اسهال داشت ، بابایی اگه این پستو میخونی من خونه عمو نیستم ،نیا منو نخول ^_^

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۱۱
Amir70

از کیلیپس که بگذریم....
این دخترایی که گوششون رو میزارن بیرون دقیقا منظورشون چیه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
1) من گوش دارم شما ندارین 
2) گوش من خیلی گوشه،گوشه شما بوقه
3) من خیلی باگوشم
4) گوشم تو حلق شما
5)اینجا محل نصب گوشواره ست
6) شمارت رو بگو من سرتا پا گوشم....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۹
Amir70

ﺯﻣـﺎﻥ مـا ﮐـﺎﺭﻧـﺎﻣﻪ هـا ﯾـﻪ ﻧـﻤـﺮﻩ ای چـیـزی داشـت ولـی الان
ﺷـﺪﻩ :
-1 ﻋـﺎﻟـﯽ
-2 ﺧــﻮﺏ
-3 ﺑـﺪ
ﻓﮑـﺮ ﮐـﻨﻢ ﺗـﻮ ﻧـﺴﻞ ﺑـﻌﺪﯼ از ﺍﯾـﻨـﺎ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑـﺎﺷﻦ !!!..
-1 ﺁﻓـﺮﯾــﻦ فــرزنـدم
-2 ﻧـﺰﺩﯾـﮏ ﺑــﻮﺩ ﺑـ*ﯾـﻨـﯽ فـرزنـدم
-3 *ﯾــﺪﯼ ﻓـﺮﺯﻧـﺪﻡ آبـم قـطـه!!! ^_^

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۷
Amir70

جارو برقی ما به درجه ای از کندی رسیده که آشغالو میگیریم میدیم دستش ولی باز ناز میکنه و 

نمیگیردش.

خیلی اشغال شده این جارو برقی ما فکر کنم برای این ناز میکنه چون شوهر نداره برم بشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۴
Amir70

وقتی زیر دوش حمومی فشار آب از شیر سماور ضعیف تره،حالا کافیه یک ثانیه از دوش دور بشی فشارش از شلنگ آتش فشانی بیشتر میشه!! بعد جالبه تا دوباره میری زیرش مث سماور میشه!!مرگ خودم طلسم شده!!!!
:))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۲
Amir70

آقا دختر دایی من 3 سالشه میره کلاس زبان یه روز اومد بهش گفتم کلاس چی شد؟
گفت یه نفر هست اسمش طاهاست دوستمه بهم گفت چادر سرت کن بیا عروسی کنیم.
من::|
چادر:"|
حالا بدون چادر نمیشد عروسی کرد 
من هم سن این بودم دقدقه ام این بود تو دستشویی کدوم وری بشینم والا

خدایا من دیگه بریدم O-o

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۰
Amir70

با اجازه ی بزرگترا بله....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
رویای هر شب دختر خانوم هاااااااااا :))))))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۹
Amir70

یه بارم ما جو گیر شدیمو قبل سفرمون

رفتیم رو در روی مادر وایستادمو با صدای بلند گفتم :

"" منو حالا نوازش کن! که این فرصت نره از دست!

شاید این آخرین باره! که این احساس زیبا هست! ""

چنان نوازشی کرد که هنوز ک هنوزه صداش توی گوشم میپیچه :|


خدایا این مادران دل سوز رو از ما نگیر O_o

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۷
Amir70

دختره همسایه ساعت 6 صبح جمعه زنگ آیفون خونمون زد .

من : بله؟

دختره همسایه : این کیا اسپورتیج که جلوی پارکینگ پارک کرده مال شماست؟

من : نه

دختره همسایه : دلت بسوزه . مال ماست.

من : 0ا0

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۶
Amir70

یه زمانی مدرسه،خونه دوم ما بود


الان خونه دوم ما خاطرات خنده داره ...


آغا رعایت کنین ناموسن .. آشغال نریزین




هوووووووووووی امیر علی پارسا فرسا امیر مدیر مگه با شما نیستم 


اشغال نریزید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۴۹
Amir70

هرجا دهنمون سرویس شد گفتن:امتحان الهی است...ملت ایران الان همه "دکترای الهیات" دارند!
.
.
.
چطوری دکتر...؟!!! :)))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۴۶
Amir70

ماشین به درک من نگران حال پرنده ام !

فک کنم شتر مرغ پرواز کرده !


ماشین رو که مطمئنم مال خودشه ، ولی دمپایی ها رو شک دارم  :|




قیافه بعضی پسرا وقتی میخان برن عروسی :))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۴۳
Amir70

اشک این تـمـسـاح دیگه واقعیه !
خدایی بهش حق میدم  O_O


قیافه بعضی از دخترا وقتی تو عروسی نشستن و نمیرقصن!


دخترا وقتی کلیپسشونو باز میکنن

الان این موها خوراک شـیـنـیـــون کردنه :|
البته یه های لایت بلوند طلایی کد G شماره 8 یا 9 هم بشه عـــــالی میشه !  ^_^

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۲۹
Amir70

سه مجرم عربه و آبادانی و قزوینی یه رو می برن توی یه جزیره و به هر کدومشون یه گوریل می دن و می گن: 

هر کی بتونه بچه بیشتری از این گوریل ها بگیره، از مجازاتش کم می شه. سه سال دیگه میرن سراغ این 

مجرمین و می بینن عربه چهار تا بچه داره، اون رو عفوش می کنن. می رن سراغ آبادانی یه می بینن سه تا بچه 

داره، اونم عفو می خوره . می رن سراغ قزوینی یه می بینن یه بچه داره. می گن: توی این سه سال فقط همین 

یه بچه؟ قزوینی یه میگه: بابا همون موقع من دنبال هواپیماتون کلی دویدم و داد زدم این گوریله (نره)!!! 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۸
Amir70

اعضای خانواده اسم منو اینجوری تو گوشیشون سیو کردن


بابام: قاتل پولام


مامانم: مارمولک


داداشم: ام الفساد


اجیم: فِتنه


دایی: خطر


پسرخاله: جیگر( خر کلاه قرمزیو میگه)


عمو: اوه اوه :|


پسرعمو: جغد دانا


پسرخاله کوچیکه : الهی العفو :|


خاله: جوجه اردک زشت


بقیه از دادن گوشیشون امتناع کردن نذاشتن ببینم چی سیو کردن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۷
Amir70